تو هوای هم نفس می کشیم...

تو هوای هم نفس می کشیم...

من و آقامون بعد از کلللللیییی دشواریییییی 18 تیر 1393 به هم رسیدیم...میخوایم ماجراهامون و اینجا بنویسیم...
تو هوای هم نفس می کشیم...

تو هوای هم نفس می کشیم...

من و آقامون بعد از کلللللیییی دشواریییییی 18 تیر 1393 به هم رسیدیم...میخوایم ماجراهامون و اینجا بنویسیم...

اجازه...

سلام...


                            پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/



اجازهi'm so sad emoticon!!! خیلی دلم براش تنگ شده....اجازه خیلی دلم.heart broken emoticon..دیشب همسری گفت بیدارش نکنم...یکم جزمه هماتولوژی جلسه قبل رو مرور کردم..اما ذهنم خیی آشفته بود...نتونستم کتاب رو بخونم...اومدم نت...رفتم منابع ازمون ارشد سال 94 رو ی نگاهی کردم...خیلی خوشحالم ک شوهری بهم انگیزه میده ک ارشد قبول شم...بهم گفته اگ تک رقمی بشم ی هدیه ویژه بهم میده...تمووووم تلاشمو میکنم...اومدم اینجا یکم شعر خوندم...مطلب خوندم......من حس میکنم من نقش همون گل مغرور و بداخلاق رو ک شازده کوچولو خیل دوسش داشت رو دارم و همسری همون شازده ی منه...کسی که رسم عاشقی رو خوب بلده... fluffy white cat crying emoticon




پریسا دنیای شکلک ها   www.sheklakveblag.blogfa.com/

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.